به گزارش مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران به نقل از میزان: سومین فرزند یک خانواده معتاد است. تنها چند روز از تولدش نگذشته که از سوی پدر فروخته میشود.
مرد معتاد، زیر قیمت تمام خرید و فروشهای نوزاد در این چند وقت اخیر، نوزادش را به بهایی اندک میفروشد. رقمی معادل ۵۰ هزار تومان.
خرید و فروش در کنار سطح زباله انجام میشود. پدر سراسیمه و برای رهایی از گریههای بی امان نوزاد گرسنه، تصمیم به فروش فرزند خود میگیرد.
زنی رهگذر در حالی که کیسهای زباله در دست دارد با مردی تکیده مواجه میشود که یک نوزاد چند روزه را در آغوش گرفته است. با او همکلام میشود و سراغ مادر نوزاد را میگیرد. در دلش هزار بار آرزو میکند کهای کاش خودش مادر نوزاد بود. در همان چند ثانیه افکار مختلفی را در سر میپروراند. در میان افکارش غوطه ور است که مرد پیشنهاد فروش نوزاد را میدهد.
زن برای خرید نوزاد، پول هایی که در کیف دستی اش داشته را به مرد معتاد پیشنهاد میدهد و در نهایت پدر میپذیرد که نوزاد خود را به مبلغ ۵۰ هزار تومان بفروشد.
معامله انجام میشود و زن نوزاد را با خود به خانه میبرد.
برای بررسی وضعیت نوزاد فروخته شده و شرایط خانوادگی وی خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان با زهرا موسی خانی، مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین گفت و گویی را داشته است.
وی با اشاره به وضعیت خانواده نوزاد فروخته شده میگوید: مادر “شهاب”، نوزادی که چندی قبل به بهایی اندک فروخته شده، ۳۲ ساله و معتاد است. او ۱۵ سال قبل با فردی معتاد ازدواج میکند و در نهایت خودش نیز معتاد میشود.
این مددکار اجتماعی میافزاید: پدر و مادر انواع مواد محرک و مخدر را مصرف کرده و وابستگی شدیدی به مواد مخدر دارند.
موسی خانی با اشاره به شرایط خانوادگی نوزاد فروخته شده میگوید: خانواده نوزاد در محله اوراقچیهای شوش ساکن بوده و خانهای نمور و محقر داشتند. از نظر نظافت نیز خانه شرایط بسیار بدی داشت. مادر پیش از به دنیا آوردن شهاب، ۲ فرزند پسر ۱۳ و ۵ ساله دیگر نیز داشت که آنها نیز به هیچ وجه شرایط خوبی نداشتند.
وی در رابطه با شرایط دشوار زندگی کودکان به همراه مادر و پدر خود میگوید: پدر ماده مخدر شیشه مصرف میکرد و دائم دچار توهمهای مختلف میشده است. همین موضوع نیز سبب شده بود که بارها به سمت همسر و فرزندانش حمله ور شده تا آنها را با چاقو بکشد.
این مددکار اجتماعی در خصوص چرایی فروش نوزاد از سوی پدرش میگوید: تنها چند روز پس از تولد نوزاد، شدت توهمات مرد افزایش یافته و به تهدیدهایش نیز افزوده میشود. در نهایت، مادر برای نجات جان خود، مدتی خانه را ترک میکند و این ترک کردن خانه مصادف میشود با فروش نوزادی که تازه متولد شده است.
موسی خانی میافزاید: پدر قادر به نگهداری از نوزاد نبوده و یک روز زمانی که برای جمع آوری ضایعات در خیابان حاضر میشود، نوزادش را به بهای ۵۰ هزار تومان به یک رهگذر میفروشد.
وی در خصوص وضعیت حال حاضر دو فرزند دیگر این خانواده میگوید: پس از اطلاع از فروش نوزاد، بررسی هایی را در رابطه با وضعیت دو فرزند دیگر این خانواده داشتیم. در نهایت پس از تماس با اورژانس اجتماعی، فرزند بزرگ خانواده که پسر بچهای ۱۳ ساله بود به سازمان بهزیستی واگذار شده، اما پسر ۵ ساله از سوی مادر به مکانی نامعلوم برده میشود و اکنون اطلاعاتی از وی در دسترس نیست.